تو را غایب نامیده اند ، چون ((ظاهر)) نیستی ، نه اینکه ((حاضر)) نباشی. ((غیبت)) به معنای ((حاضر نبودن)) تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان ((ظهور)) و ((حضور)) را نمی دانند ، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای ((ظهور)) است،نه ((حضور)) و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را.وقتی ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان ((دل)) از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند.....
و اینک ای قبله هر قافله و ای ((شبروان را مشلعه))، در آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار زمزمه می کنیم.*
روز های سبز
دری آخر به روی چشمهامان باز خواهد شد
دوباره روزهای سبزمان آغاز خواهد شد
کسی می آید و هنگامه خون می کند برپا
در آن هنگام ، مرد از دیگران ممتاز خواهد شد
کسی می آید و شمشیر مولا در نیام اوست
وبرق ذوالفقارش مایه اعجاز خواهد شد
کسی که عشق با او ، شوق با او ، زندگی با اوست
کسی که با نگاهش محرم هر راز خواهد شد
مزار مادر دلخسته اش را می کند پیدا
غم دیرینه اجدادی اش ابزار خواهد شد
تو ای آمیزه عشق و شرف، اشراق و سرمستی
صدایت در همه عالم طنین انداز خواهد شد
به پایان می رسد این روزهای بی سر انجامی
دوباره روزهای سبزمان آغاز خواهد شد
---------------------------------------------------------------------------------------
* : روزنامه کیهان